دلنوشته

دلنوشته نیمکت چوبی به قلم نادر دغلاوی

نشست بر رویی یه نیمکت چوبی. در یک پارک کوچک و ساکت. همان جایی که وقتی با هم می امدیم. لبخند زیبایت مثل گلی سرخ میشکفت و ذوق میکردی. چه لبخند زیبایی. وقتی لبخندت را می دیدم انگار که در بهشت چشمان توم. لبخند تو مثل اب حیاتی بود که درخت خشکیده دلم را حیاتی […]ادامه مطلب .